نمی دانم دیگر باید چه بگویم نمی دانم چگونه از فراغ نبودت باید بنویسم
و بنویسم در حالی که نیستی و نمی دانم کجایی ؟
فقط می دانم که در نبودت باید بگریم بگریم درحالی که نابود شدنم را و اشکهایم را نمی بینی
عین تمام اشکهایی که تا به حال در نبودت ریختم می دانم که فریادم راهم نمی شنوی
عین تمام فریادهای بی صدایی که تا کنون در نبودت کشیدم
می دانم که هنوز دلتنگت هستم و هنوز باور ندارم رفتنت را
و هر روز به انتظار آمدنت روزها را به شب می رسانم و هنوزپشت پنجره
کوچه ها را به انتظارت نظاره می کنم تا شاید بیایی
هنوز هم سراغت را ازهمه می گیرم در حالی که تو نیستی
و هیچ خبری از تو نیست و هر روز نا امید منتظر فردایی دیگر می نشینم
نمی دانم تا کی باید منتظر بمانم و نمی دانم می آیی یا نه
ولی فقط منتظرت می مانم حتی اگر بازنگردی حتی اگر نیایی
دوستت دارم و تا ابد منتظر حضورت
چه کسی باور کرد ؟
جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد
میتوانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من آنچه را می بخشی
رفتم ... رفتی ... رفت ...
ساکت می شوم ، می خندم ، ولی خنده ام تلخ میشود.
استاد داد می زند : خوب بعد؟ ادامه بده.
و من می گویم:
رفت ... رفت ... رفت ...
رفت و دلم شکست.
غم رو دلم نشست.
رفت شادیم بمرد.
شور از دلم ببرد.
رفت...رفت...رفت...
پی نوشت : یاد من نبودی اما من به یاد تو شکستم...
دل نوشت : اگه باشی با نگاهت می شه از حادثه رد شد
سلام دوست گرامی وب زیبایی داری اگر با تبادل لینک موافقی وب منو با عنوان
گالری مدل لباس
لینک کن و بهم خبر بده تا لینکت کنم
http://picture11.mihanblog.com
ای دی یاهو ----> mohammad.1361
سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود. اروزی موفقیت دارم برای شما